مصرف زیاد نمک موجب نگهداری آب در بدن و ایجاد خیز یا ادم در برخی گاوها به ویژه تلیسه های شکم اولیه می شود .
نقش
تغذیه در بازده تولید نظیر گاو گاهی دامدارانی که مشکلات تولید مانند را در گله های خویش تجربه کرده اند ، از این که این مشکلات با تغذیه در رابطه میباشد تعجب می کنند ، هر چندین که کمبودهای تغذیه ای یا جیره های نامتعادل ،یکی از علل کاهش راندمان تولید مانند میباشند . عدم موفقیت در بازده تولید مثلی می تواند ناشی از بیماری ،مسمومیت و مشکلات مربوط به مدیریت باشد . گرما واسترس گرمایی خود به تنهایی بیشترین نقش را در ضعف راندمان تولید مثل در گله هایی که از تلقیح مصنوعی استعمال می کنند ،ایفا می کند .
علی رغم تمام پیشرفت ها در علم تغذیه ، مشکلات مربوط به تغذیه هنوز تولید مانند را تحت الشعاع خویش قرار می دهد . گاوها در ابتدای عصر ی شیر دهی مقادیر زیادی مواد مغذی نیاز دارند . در ارتفاع ۱۲۰ روز نخستین شیر دهی گاوها تقریباً نیمی از تولید کل زمان ی خویش را دارند و مواد مغذی برای نگهداری و تولید شیر مصرف می شوند . در صورتیکه این نیازها برطرف نشوند ، تولید نظیر گامی به عقب بر می داراست و کاهش درصد باروری را شاهد می شویم . کلید این که گاوهای اصیل شیری را به حداکثر پتانسیل ژنتیکی خود برای تولید شیر برسانیم و در عین حال مرحله سنجیده و کافی از آبستنی را نیز داشته باشیم ، تهیه ی جیره ای متعادل از علوفه و غلات با کیفیت و همین طور مواد معدنی و ویتامین ها وبه حد اکثر رساندن مصرف این جیره می باشد . امروز بسیاری از کارشناسان، برنامه های غذایی را به تیتر مشکل اصلی در ضعف باروری گله می دانند . کمبود مواد معدنی ، میزان ناکافی ویتامین ها عدم تعادل انرژی و پروتئین و دریافت بیش از حد پرو تئین به تیتر دست اندرکاران ناباروری و کاهش راندمان تولید مانند شناخته می شوند .
در هنگام مطالعه در زمینه مشکلات تولید مثلی گله ، تغذیه باید همواره مد نظر باشد . با این وجود دو حقیقت در زمینه رابطه بین تغذیه و تولید مثل باید همواره در ذهنمان باشد .
تغذیه صرفا یکی از عامل ها موءثر در کاهش تولید مانند میباشد . عواملی همچون ضعف در فحل یابی یا مشکلات بهداشتی گاوداری و بهداشت خود گاو هنگامی که مشکلات تغذیه ای فاحش نیستند ، نقش خویش را بیش از تغذیه ایفا می کنند .
گاوهای
لبریز تولید دیر تر از گاوهای کم تولید به تلقیح پاسخ می دهند ونیاز به روزهای گشوده بیشتر بوده و دفعات تلقیح نیز بیشتر میباشند .
این مورد به این معنی میباشد که ما برای حل مشکل باروری و تولید مانند باید بیشتر به فیزیولوژی ، تغذیه و مدیریت توجه کنیم تا ژنتیک تعدادی از دست اندرکاران تغذیه ای موثر در تولید مثل به شرح زیر می باشند : ۱- انرژی
انرژی دریافتی در بسیاری از گله ها مهمترین فاکتور اثر گذار بر بازده تولید نظیر میباشد . انرژی دریافتی ناکافی در تلیسه ها وگاوهای بالغ شیر قریه در اوایل زمان ، بازده باروری را کاهش میدهد . دریافت بیش از حد انرژی در آخرها عصر ی شیر دهی یا در دوره ی خشکی می تواند منجر چاقی گاوها و کاهش راندمان تولید نظیر در دوره ی سپس شود . اکثراً گاوهای لبریز تولید در ابتدای عصر ی شیر دهی دارای بالانس منفی انرژی میباشند به دلیل این که نمی توانند غذای کافی برای برآوردن نیازهای تولید بالای خود دریافت کنند . بدین نحو انرژی موجود در بافت های تن بسیج می شوند و کاهش وزن فیس می دهد . فاکتور های وابسته به این بالانس منفی انرژی به تیتر دلایل شکست در باروری تلقی می شوند . رجوع به سیکل فحلی بستگی به بالانس منفی انرژی در سه هفته ی نخستین شیردهی دارد . هر چه بالانس منفی انرژی بیشتر باشد ، فاصله تا اولین تخمک گذاری طولانی خیس می شود . کمبود انرژی سبب ساز فراتر رفتن میزان فحلی خاموش نیز می شود .نکته ی دیگر آن که یکی دیگر از عواملی که پایین تاثیر بالانس منفی انرژی سبب ساز بالارفتن گوساله زایی و کاهش تولید مانند می شود ، کم شدن وزن در اوایل شیر دهی هست . نمره ی وضعیت بدنی نیز نقش موثری در تشخیص میزان آبستنی دارد (چاق=۵، لاغر=۱) به طوری که آنهایی که نمره وضعیت بدنشان کمی بیش از یک میباشد فاصله گوساله زایی طولانی تر و میزان آبستنی کمتر دارا هستند . از طرف دیگر دریافت بیش از حد انرژی نیز گاوها را به سمت چاق شدن و باز مشکل کاهش تولید مانند سوق می دهد ، به طوری که در این گاوها جفت ماندگی نیز به میزان تقریبا زیادی دیده می شود . همین طور آلودگی کیست های تخمدانی نیز در آن ها به چشم می خورد که تمام این ها عامل ها کاهش راندمان باروری هستند .
۲- پروتئین
کمبود پروتئین در گاوهای شیری سبب ساز فحلی خاموش و کاهش آبستنی می شود به گونه ای که در تولید شیر و مصرف طعام نیز کاهش می یابد . درصورتی که پروتئین به جیره طولانی تر شود ، آنگاه از ۲ تا ۳ روز ، ارتقاء در تولید شیر را می توانایی مشاهده کرد و ولی تلیسه ها نسبت به گاوهای بالغ و شکم چندم در مقابل کمبود پروتئین اصلی خیس میباشند . وقتی میزان پروتئین قابل تجزیه در شکمبه افزایش یابد یا حیوان انرژی کمی دریافت کند ، آمونیاک به سیستم پروتئین میکروبی ملحق نشده و به باطن خون جذب می شود به این ترتیب این میزان زیاد آمونیاک و اوره در خون ممکن میباشد باعث کاهش باروریشود .
۳- مواد
معدنی کمبود یا نامتعادل بودن مواد معدنی یکی دیگر از عوامل تغذیه ای کاهش بازده تولید نظیر می باشد . واضح میباشد که میزان کافی از این مواد باید در جیره تهیه شود ولی به طور کلی در زمینه حد کمبود آنها اختلاف لحاظ وجود دارااست . مسلماً زیاده روی در آنان نیز زیان آور می باشد .
فسفر : این عنصر بیشترین پیوند را باکاهش راندمان تولید مانند دارااست . تخمدان های غیر فعال ، بلوغ جنسی دیر رس و میزان کم آبستنی ، نتیجه ی کمبود تغذیه ی فسفر می باشند به طوری که دریافت ۷۰ الی ۸۰ درصد میزان مورد نیاز و کاهش فسفر در سرم خون موجبات افزایش تعداد دفعات تلقیح برای هر آبستنی را فراهم می کند .
کلسیم : بیشتر مطالعات در زمینه کلسیم و اثر آن بر تولید مثل مربوط به نسبت کلسیم و فسفر می باشد نسبتهای ۱ به ۵/۱ و ۱ به ۵/۲ کلسیم به فسفر اثری در کاهش باروری نداشته می باشد با این حالا باید دقت کرد که میزان مصرف هر یک از این ها توسط گاو می باشد که اهمیت زیادی دارد . برای گاوهای شیری باید همیشه میزان کافی از این عنصر را آماده کرد و برای گاوهای خشک نیز باید مطلوب ترین و بهینه ترین سطح از کلسیم و فسفر را تغذیه کرد تا وقوع تب شیر کاهش یابد چرا که گاوهایی که دچار تب شیر می شوند نسبت به گاوهایی که تب شیر نگرفته اند در حین زایمان ۲ برابر بیشتر احتیاج به کمک دارند و ۲/۴ برابر بیشتر در گیر متریت می شوند ، پس سعی در کاهش تب شیر ، کمک شایانی در به حداکثر رساندن میزان آبستنی می کند .
سلنیوم : خاک یکی از منابع فقیر سلنیوم می باشد ، پس جنس های کشاورزی که در این خاکها کشت شوند نیز دارای این کمبود میباشند . این دستور به خصوص در زمانی که گاوداری به فیس کشت و صنعت باشد ، بسیار مشهود می باشد . کمبود سلنیوم یکی از عامل ها ایجاد جفت ماندگی میباشد که به همراه ویتامین می بضاعت از این عارضه جلوگیری کرد . تغذیه ۱ میلی گرم سلنیوم به گاوهایی که مبتلا کمبود سلنیوم می باشند ، می تواند این عارضه را برطرف کند . کمبود سلنیوم میتواند ادله سقط نیز باشد .
ید : اثر ید بر غده تیروئید می تواند در تولید مانند اثرگذار باشد . باید مطمئن شد که هر گاو به طور روزمره ۱۵-۲۰ گرم ید دریافت نماید . از مشکلات زیادی دریافت کردن ید سقط جنین ، کاهش مقاومت در برابر بیماری و عفونت ها می باشند .
آرتریت
برخی از گوسالههای مبتلا به پنومونی ناشی از مایکوپلاسما بوویس 2 تا 4 هفته آنگاه مبتلا آرتریت شدید خواهند شد . سویههای مختلف مایکوپلاسما بوویس دارای احتمال مختلف در تولید مشکل ها مفاصل هستند به طوری که شیوع برخی از آن ها با ابتلای اکثری از گوسالهها به لنگش همراه خواهد بود در حالی که سویههای دیگر ممکن هست دیگر چنین علائمی نداشته باشند . گوسالههای در گیر دارنده مفاصل متورمی میباشند که زیاد دردناک می باشد لذا باعث می شود که آنها از خط مش رفتن به طرف آخور طعام و آب امتناع کنند . هنگامی که عفونت به مفاصل گوسالهها میرسد احتمالاً تخریب شدید ریهها رخ داده است . در موردها نادر، گوسالهها مبتلا به زد خورد مفاصل هستند سوای اینکه هیچ نوع علائم ریوی نشان دهند . مفاصل کارپ و استایفل مهمترین مفاصلی میباشند که معمولاً مشغول هستند، البته هر مدل مفصلی می تواند مشغول شود . گوسالهها ممکن میباشد در یک یا این که یک سری مفصل دچار لنگش شوند .
تورم مفصل ابتدا از التهاب کپسول و بافتهای دور و اطراف آن آغاز میگردد . هرچند سطح ها استخوانی پوشیده گردیده از غضروف در مفصل، بهبودشان فراوان ضعیف است، ولی تضارب آنها دستکم است . پیشآگهی گوسالههای مشغول فراوان اهمیّت دارااست و حتی در بعضی مورد ها مفاصلی که شدیداً درگیر میشوند، اکثر زمان ها بهبود مییابند .
سایر
علامت ها کلینیکی درصد اندکی از گوسالههای گوشتی دچار به پنومونی مایکوپلاسمایی دچار عفونتهای گوش یا این که اوتیت میگردند . این گوسالهها دارای گوشهای افتاده می باشند که چرک از یک گوش یا دو گوش آنها خارج میشود . در موارد نادر، مانکوپلاسما به گوش داخلی هجوم مینماید و سبب ساز چرخش سروگردن، چرخش یا این که افتادن سر به یک سمت، و یا این که عدم بضاعت در برخاستن از طرفی که به زمین افتاده می باشد میشوند . (Smith,2002,p951) . مایکوپلاسما همینطور میتواند باعث سقط، ناباروری، التهاب پستان، و التهاب چشمها درگوسالهگوشتیگردد ولی این مورد ها نایاب میباشد .
تشخیص
تشخیص قطعی پنومونی مایکوپلاسمایی اختلال هست زیرا M .bovis میتواند از کشت ترشحات بینی و مجاری هوایی فوقانی گوسالههای نرمال قطع شود . به منظور اطمینان از اینکه M .bovis در پنومونی دخالت دارد، نیاز است از ریههای گوساله انقطاع شود . همانطور که قبلاً تعریف شد، این باکتری نیاز به محفظه کشت منحصر به فرد دارد . هنگامی که زد خورد مفصل با علایم گوشهایافتاده تنها در یک گروه گوساله که دچار به پنومونی هستند جلب توجّه کند . یا این که هنگامی که پنومونی به معالجه جواب نمیدهد بایستی M .bovis شک وتردید کرد . مضاعف مهّم می باشد که به یاد داشته باشید که بعضا سویههای M .bovis منجر لنگش یا این که افتادن گوشها نمیشود، و احتمال داراست که گوسالههای مبتلا به مایکوپلاسموز سوای وجود این علایم مازاد باشند . در ایالات متحده، M .bovis مهّمترین عامل بیماریزای دستگاه تنفسی گاوان میباشد که به خیر به درمان پاسخ نمیدهد .
درمان
مایکوپلاسما به سختی به معالجه پاسخ میدهد چون اکثری از آنتیبیوتیکهای جان دار مقابل آن بیاثراست . آنتیبیوتیکهای نظیر پنیسیلین، poly fex® ، Naxcel® ، Excenel® ، Excede® سبب از در میان رفتن باکتری به وسیله تخریب دیواره سلولی باکتری میگردند . از آنجائیکه مایکوپلاسما فاقد دیواره سلولی معمولی است، این آنتیبیوتیکها در درمان آن بیاثرند . Micotil® هم فاقد اثر یا این که دارای اثر ناچیز بر مایکوپلاسما است . اکسیتتراسایکلین (به صورت ترکیبات LA-200® ، Biomycin 200® ، Tetradure 200® و دیگر نامهای ژنریک نتایج مختلفی در درمان مایکوپلاسما داشته است) . در یک مطالعه 50 درصد از مورد ها انقطاع شده M .bovis به اکسیتتراسایکلین مقاوم بودند . Tulathromycin یا (Draxxin) ® فقط داروی تأیید شده برای مایکوپلاسما است، و در مطالعهای دیگر نشان داده شد این دارو احتمالاً مؤثرترین داروی شناخته شده هست .(Godinho,etal .2005) آنتیبیوتیک Draxxin مناسبترین دارو برای بیماری مایکوپلاسموز میباشد چون یک دُز آن 7 تا 14 روز در غلظت مطلوب درمانی خون علیه باکتریهای مایکوپلاسما و Mannheimia haemolytica، پاستورلا مولتی سیدا و هیستوفیلوسسومنی ، که تمام آنها دلیل BRDC هستند، باقی میماند . بقیه داروها که نتایج خیر و خوبی داراهستند عبارتند از Nuflor®، Adspec® ، ® Baytril وAl80® هم می توانند در درمان مایکوپلاسما زمانی که یک عفونت مرکب به M .haemolytica و مایکوپلاسما وجود دارد، مؤثر باشند .
دو ادله دوچندان مهّم در درمان مایکوپلاسما شناسایی پرسرعت بیماری در اوایل بیماری و معالجه طولانی برهه زمانی میباشد . گوسالههای درمان گردیده در اوایل بیماری جواب نسبتاً خیر به بیماری می دهند . نیاز به معالجه طولانیتر از معمول برای BRDC با توجّه به این حقیقت که فارغ از معالجه فشرده، درمان آن با پیشآگهی ضعیف یار میباشد و بیماری 30 درصد از 70 درصد گوسالهها ممکن می باشد عود کند تخریب ریه بیشتر میگردد احتمال بهبود بیماری کمتر خواهد شد . امروزه سفارش شده میباشد که سطوح درمانی مداوم آنتیبیوتیکها برای گوسالههای مبتلا به مایکوپلاسما پنومونیه به بازه زمانی 14 ـ 10 روز تجویز شود .
کلراتتراسایکلین به میزان 25/0 تا 0/1 گرم به ازای هر 100 پوند وزن تن در هر روز می تواند به غذای دام اضافه شود و پروتکل درمانی به برهه زمانی 14-10 روز توصیه می شود . درصورتیکه به عفونت مایکوپلاسما مشکوک شدید با یک پزشک معالج دامپزشک برای انجام یک پروتکل درمانی که مطلوب با دستورالعملها و ارائه بهترین معالجه مشاوره نمایید . کاربرد آنتیبیوتیکها برای معالجه مفاصل متورم معمولاً زمانی که پنومونی کنترل گردیده است پیشنهاد نمی شود . مؤثرترین درمان برای گوسالههای در گیر به آرتریت فراهم آوردن قابلیت و امکان دسترسی آسان آب و طعام برای آنان می باشد تا از گرسنگی و دهیدراتاسیون آنان پیشگیری شود . همچنین واجب میباشد یک سری بار در روز در اختیار این گوساله آب و غذا قرار دهید تا شروع به بهبود نمایند . خوشایندترین جنبه این بیماری این میباشد که وقتی که پدیدار میشود، دوران کافی برای بهبودی تعداد دوچندان گوسالههای مبتلا خواهید داشت . مفاصل برای بهبودی بدون نقص نیاز به هفتهها تا ماهها برهه زمانی دارا هستند و پس از آن گاوها شروع به ارتقاء میکنند .
ایجاد تصاعدی شیر و سابقه دوقلوزایی های پیشین فاکتورهای دیگری هستند که احتمال خطر دوقلوزایی را افزایش می دهند عموماً نسبت دوقلوزایی در بیشتر نژادهای گوشتی گاو کمتر از 1% گزارش شده میباشد گستره وقوع دوقلوزایی در گاوهای شیری دربین 5/2% تا 8/5% گزارش گردیده که به اندازه متعددی زیر تاثیر تعداد زایمانهای گاو می باشد و احتمال آن 1% برای اولی وضع حمل تا حدود 10% در بقیه زایمانها می باشد .
تاثیر دفعات وضع حمل بر مقدار دوقلوزایی به طور واضح واضح نشده میباشد اما می بضاعت و توان آنرا با ارتقاء توان گاوهای مسنتر در جهت نگهداشتن آبستنی دوقلوها و همینطور افزایش میزان اوولاسیون فراوان یا این که تاثیر این دو عامل به نیز آنرا توضیح بخشید افزایش ظرفیت رحمی گاوهایی که دوقلوزاییده اند هم به عنوان دلیلی اثر گذار گزارش گردیده می باشد . علاوهبراین میزان وقوع اوولاسیون مضاعف در گاوهای شیری شیرده حدود 14% تیتر گردیده که در سود افزایش تعداد نتاج دام میزان دوقلوزایی ارتقا یافته می باشد . کینسل و همیاران (1998) نسبت ارتقاء دوقلوزایی را طی یک دوره 10 ساله گزارش دادند که در این گزارش مهمترین دلیلی که سبب ساز بالا بردن میزان دوقلوزایی گردیده افزایش در مدت پیک ساخت شیر در طی دوره ارزیابی ابلاغ شده است ، آنها همچنین عنوان کردند که قابلیت دارد تغذیه گاوها ی پرتولید با جیرههای دربردارنده انرژی بالاتر میزان اوولاسیون فراوان را ارتقاء داده و از این شیوه منجر بالارفتن اندازه دوقلوزایی شود .
این اثر مشابه روشی ذیل تیتر فلاشینگ (Flushing) در میشها میباشد که در این منش 2 تا 3 هفته گذشته از جفتگیری به میشهای جیرههایی حاوی پروتئین و انرژی فراتر داده می گردد که اثرات آن مشتمل بر : 1 .
رها شدن تعداد تخمک بیشتر 2 .
زودتر فحل شدن حیوان 3 . مطمئن بودن وقوع آبستنی می باشد .
می بایست دقت داشت که در این قضیه در گاو شیری نیاز به پژوهش ها بیشتر و گستردهتری می باشد .
ارتقا اندازه پروتئین های زود گذر از شکمبه (Dietary Bypass Protein) قادر است میزان تخمکگذاری و وقوع دوقلوزایی را در میشها افزایش دهد بدین ترتیب در شرای مقادیری از این پروتئینها به گاوهای شیرده خورانده شود ممکن میباشد به تیتر علتی در افزایش وقوع دوقلوزایی مفید باشد .
به طور کل در پژوهش ها اخیر اندازه دوقلوزایی درگاوهای شیری در مقایسه با گذشته فراتر گزارش گردیده می باشد که این نشان می دهد که مقدار دوقلوزایی در جمعیت گاوهای شیری طی مقطع رو به افزایش است ، در شرای به ارتباط فی مابین دوقلوزایی با تغذیه و یا تولید شیر دقت کنیم متوجه خوا هیم شد که ارتقاء میزان دوقلوزایی با اعتنا به گرایش صنعت دامپروری به سوی تغذیه و ساخت خوب تر غیرمنتظره نخواهد بود .
فریمارتینیسم
(Freemartinism) فریمارتینیسم در تلیسهها در سود دوقلوزایی و هنگامی که پردههای جنینی ، جنینهای نروماده در طول آبستنی بهم جوش خورده و منجر به جابه جا شدن خون در بین جنینهای نروماده می شود ایجاد می گردد . فاکتورها و هورمون های دورنریز یا این که سلولهای گوساله نر منجر رشد غیر عادی سازمان های تولید مثل گوسالههای ماده گردیده که در نهایت سبب ساز به ناباوروری می گردد . فریماتینیسم حدوداً در 92% از آبستنیهای دوقلو با دو مال مخالف (Heterosexual Twins) حادثه می افتد به این ترتیب حدوداًَ 8% از تلیسههای متولد شده از این آبستنی ها بارور خواهند بود . زیرا احتمال دارااست که پردههای جنینی به هم جوش نخورده یا این که جوشخوردن آن ها پس از عصر زمانی تمایز ارگان های تولید مثلی روی دهد .
اولین وقوع افتاد ناهنجاری مجرای ساخت مثل گوسالههای ماده فریماتین حدود52 تا 49 روز پس از لقاح ساخت می شود . شایان ذکر میباشد که مواقعی از فریماتینیسم در گوسالهها ماده تک قلو نیز گزارش گردیده که احتمالاً این موارد در سود آبستنیهای دوقلویی بوده که پس از جوش تناول کردن پردههای جنینی جنینهای نروماده ، جنین نر سقط شده و قبلی از زایمان جذب گردیده میباشد . به علاوه گاوهای نری که به چهره دوقلو با یک تلیسه به دنیا میایند درجات متفاوتی از نقص کار تولیدمثلی را نشان داده که دربرگیرنده عدم بضاعت و توان در تولید اسپرم، کاهش ساخت اسپرم و یا ارتقا تعداد اسپرما توزوئیدهای غیرطبیعی می باشد . به تجربه ثابت گردیده هست که گاوهای نری که با یک تلیسه دوقلو به جهان میایند می توانند پس از گذراندن تستهای اصلاح نژادی و آزمایش کیفیت اسپرم به مراد هدف های تصحیح نژادی و جفتگیری در گله به عمل مراحل .
رئیس
گاوهای دوقلوزا مدیریت گاوهایی که دوقلو آبستناند به شناسایی صحیح وجود آبستنی دوقلو طی پروسه نخستین آبستنی بستگی دارد گاوهایی را که دوقلو حامله اند می توان به طور درست 55-40 روز پساز تلقیح با به کار گیری از اولتراسونوگرافی به رویکرد مقعدی تشخیص بخشید تائید تشخیص نیز میتواند 70-50 روز پس از تلقیح توسط دامپزشکان حرفه ای و از طریق لمس مقعدی صورت گیرد .
پس از تشخیص این که گاوشیری دوقلو حامله میباشد ، چندین پروتکل مدیریتی اتخاذ می شود ؛ می توانایی از ادامه مراقبت گاوهای دوقلوزای حامله با شیوه حذف گاو یا سقط جنین پس از تزریق مواد منقبض کننده رحم (Ecoblic) مانند PGF2α دوری کرد . خط مش سقط آبستنی دوقلو در گاو به نیت باروری مجدد گاو چندان مورد قبول نبوده و برعلیه آن یک سری استدلال را برمی شمرند . اولاً اینکه براساس میانگین شاخص های تولیدمثلی و شاخصهای مدیریتی که در گاوهای شیرده معین شده ، متوسط طول دوره شیردهی گاوهایی که سقط جنین القایی در آنها فیس گرفته و مسافت هنگامی تا تولید نظیر حدوداً نزدیک به 500 روز می باشد (تقریباً 5/18 ماه طول مسافت دربین دوزایش (Calving Interval) میباشد) . ثانیاً رخداد دوقلوزایی طی آبستنیهای بعدی ارتقاء می یابد چون گاوهای دوقلوزا دارای ریسک فراتر دوقلوزایی در حامله های بعدی میباشند . براین اساس و با مرور موارد ذکر شده در بالا و همینطور با محاسبه قیمت گاو ماده و گوساله آن ممکن است حذف دام نسبت به سقط جنین منش اقتصادی تری به نظر برسد .در حالتی که گاوی که دوقلو باردار باشد را بخواهند تا برهه زمانی زایمان در گله حفظ نمایند میبایست چند شیوه مدیریتی را در لحاظ داشت . اول این که برپایه تحقیقات در گاوهای گوشتی ، گاوهای شیری که دوقلو آبستناند باید با میزان بالاتری از مواد غذایی خصوصاً در ارتفاع انتها آبستنی تغذیه شوند . دوم این که به ادله کوتاه بودن ارتفاع دوره آبستنی گاوهای دوقلوزا (حدوداً 7 تا 10روز) اکثر گاوهایی که دوقلوزا میباشند رژیمغذایی عصر انتقالی (Transitional period) را که 2 تا 3 هفته پیشین از مورخ وضع حمل داده میگردد از دست خواهند بخشید بایستی دقت داشت که زودتر کم آب کردن گاو و تغذیه با جیره انتقالی ممکن است که وقوع معضلات متابولیک پس از وضع حمل را در گاوهای دوقلوزا کاهش دهد .
در نقطه پایان با یاری نمودن گاو دوقلوزا در وضع حمل میتوان مشکل ها ناشی از سختزایی تولید گردیده را کاهش داده و تا حدودی ضررهای اقتصادی ناشی از آن را با کاهش اندازه تلفات جنینی گوسالهها کاهش داد
معرفی
32 نژاد گوشتی گاو دنیا Angus
•یک نژاد معروف گوشتی هست .
دارای اصلی ترین گله های گوشتی عالم است •رنگ
آن مشکی است •ممکن
هست غدد پستانی آن سپید رنگ باشد •مقاوم
به آب و هوای بد- بلوغ زودرس-چربی خیلی خوب-بازده گوشتی بالا- •از
آنها به نسبت زیاد برای بهبو راجعبه کیفیت جنازه و تولید بالا دو رگه گیری می کنند •ژن
بی شاخی پیروز بر نوع شاخ دار است •در
سال 1835 رسماً به تیتر یک نژاد شناخته شده
Angus
hybrids •از
ترکیب ژنتیکی American angusو ژن نژادهای مجموعه کشورها ای جهت بسیار شدن گوشت ایجاد گردیده اند •
از
حیث هیکل 8/5 آنگوس آمریکایی می باشند و از لحاظ خون 4/3 آنگوس آمریکایی خون دارند •دارای
چندین مدل ترکیب ژنتیکی هستند •برخی
از این نژادها دارای اسکلت ضعیف ولی در کل همگی آن ها دارنده چربی marblingبالایی هستند
Barzona
•از
تلفیق چهار نژادHereford-Angus- وAfrikaner-Santa Gertirudis به وجود آمده •دارای
دو جور شاخ دار و سوای شاخ می باشند •به
طور کلی رنگ آنها قرمز اواسط ای اما می تواند قرمز تیره یا این که شفاف باشد •به برهان وضعیت اقلیمی آریزونا (باران اندک ، چراگاه کم ، نوسانات دما فراوان وصخرهای بودن)شخصی به نام F .N .BARD
این نژاد را بوجود آورد اتومبیل
آلات تولیدخوراک دام Beefalo
•از
تلفیق نژاد گاوهای محلی وBison (نوعی بوفالو)بوجود آمده •دارای
بدنی مقاوم ، راحت زا ، کیفیت بالای گوشت •قابلیت یافتن چراگاه را دارااست .
Beef
master •از
تلفیق سه نژادHereford-Shorthorn-Brahmanبوجود آمده •هدف
از تولید این نژاد تولید بیشتر(شیر و گوشت) •مرکز
نخستین رشد آن جنوب تگزاس بوده است •رنگ
بخش اعظم آنها قرمزرنگ مایل به قهوه ای میباشد اما هیچ دسته رنگ استانداردی برای آنها وجود ندارد •در
سال 1954 سازمان کشاورزی آمریکا نام این نژاد را به عنوان یک نژاد خالص تصویب کرد
Belgian
Blue •دارای
جثه متوسط-وزنی سنگین-عضلات حجیم-پاهای قوی-سری نسبتاً کوچک-سخت زایی بالا-کپلی شیب دار •رنگ
آنان آبی-سفید یا این که آبی رنگ و سپید است •گوشت
آن ها دارای کمترین میزان چربی است
Belted
galloway •در اوایل قرن 19از نژاد خالص Black galloway بوجود آمده هست .
•دارای
جثه متوسط-سر بزرگ و پهن-گردنی تقریبا میانگین ، قد کوتاه ، استخوان بندی مطلوب و در فصل زمستان دارای موهای بلند، فارغ از شاخ •پا
های جلو وعقب سیاه رنگ ودرخشندگی قرمز رنگ رنگی داشته •قسمت
میانی بدن سفید رنگ •گاوهایی
پر حوصله میباشند ، با محیط زود سازگار می شوند ، راحت در اختیار گرفتن می شوند ، کیفیت گوشت خیلی عالی ، آسوده زا و مادرها خیر هستند
Brad
Ford •درسال
1974 در شهر فلوریدا از تلفیق Brahman and Hereford بوجود آمد •دارای
بلوغ زود رس ، باروری خوب ، راحت زایی ، ساخت شیر با صرفه ، ارتفاع عمر عالی ، صورتی سفید رنگ، به دور چشم و تن قرمز رنگ است •این نژاد به خاطر احساس مادرها اش دارای شهرت می باشد .
Brahman
•مرکز
اولیه رشد آن هند می باشد •تشخیص
آنان از روی کمر وکپل وگوش های بلند کاری آسان است •رنگ آن خاکستری هست .
•به علت حالت غذایی نا مطلوب و آفات بسیار وانگل ها وبیماری ها وشرایط آب وهوایی گرمسیری دشوار هندوستان قابلیت و امکان های مقاومتی خوبی پیدا کردند .
•این
نژاد پوستی نرمی دارد ودارای غدد عرق ساز می باشد که این فرمان یاری می کند در برابر گرما مقاوم باشند •از
گاوهای مقدس هندوستان هستند •این
نژاد معروفترین نژاد عالم است
Brangus
•از
تلفیق دو نژاد Brahman and angusبوجود آمده •مقاوم
به وضعیت جوی و بیماری و موقعیت غیر مناسب غذایی •دارای
اسکلت خوب بدنی •در
شرایط سرد آب و هوایی دارنده پوشش بدنی موی دار هستند
Braunvieh
•یک
لغت آلمانی به معنای گاو قهوه ای است •در
قرن 17 در کوه های سوئیس مشاهده شد •دارای
جثه ای متوسط هستند •به
دلیل سهل وآسان زایی وخوش مزاج بودن و قابلیت چرای عالی معروف هستند •رنگ
آنها از قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره است •دماغ
و پوزه و کمروغدد پستانی وداخال پای آنها واضح خیس است •دور
کتف و گردن دارنده رنگ تیره تری می باشد •قسمتی
که دم به تن وصل می شود تیره رنگ است •دارای سم تیره رنگ و محکم می باشد .
British
white
•دارای جثه متوسط-بدون شاخ-طبیعتی آرام، غدد پستانی خوش فرم، کمری صاف، باروری خوب،آسان زا ، گوشت فارغ از چربی ، شیر دهی عالی ، لبریز طاقت •وزن
نرآن kg 950-725است •وزن
ماده آن kg 550-450 است •دارای
جثه میانگین ، فارغ از شاخ، طبیعتی آهسته ،غدد پستانی خوش فرم، کمری صاف، باروری خوب ،آسان زا ، گوشت سوای چربی، شیر دهی خوب ،پر طاقت •وزن
نرآن kg 950-725است •وزن
ماده آن kg 550-450 است
Buelingo
•دارای
جثه میانگین ، نوار سفید رنگ روی کمر ، بلوغ زودرس ، مزاج عالی ، آسان زان ، باروری عالی و گوشت خوب •رنگ
شانه وکپل مشکی و قرمز رنگ آلبالویی
•وزن
ماده آن kg550-450 است •وزن
نرآن kg 900-800است